تفکر نقاد (بخش یکم)

تفکر نقاد (بخش یکم)
برای اینکه به اهمیت تفکر نقاد پی ببریم، یادی کنیم از داستان Space pen که احتمالا شما هم آن را شنیدهاید:
در سال 1960 ناسا در حال انجام پروژهی فرود انسان بر روی ماه بود، با این مشکل مواجه شد که افراد بر روی ماه قادر به نوشتن گزارشهای خود نخواهند بود، چراکه جاذبه وجود ندارد تا جوهر خودکار رو به پایین حرکت کند و همین امر منجر به صرف میلیونها دلار و تولید zero gravity pen شد.
در همین حین شوروی هم درگیر همین پروژه بود، اما آنها با تفکر نقاد (Critical thinking) راهکار سادهتری یافتند، از مداد استفاده کردند.
درست فکر کردن به ما این امکان را میدهد بهتر تصمیمگیری کنیم و در نتیجه کیفیت زندگی را بالا ببریم. ذهن ما دائم در حال تولید افکار است که بعضی از آنها ارزش بیشتری نسبت به بقیه افکار دارند و در مواجه شدن با چالشها میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
در گذشته تفکر نقاد ویژه مدیران و سیاستمداران بود. اما در عصر رسانههای اجتماعی و استفاده از اطلاعات آنلاین، تفکر نقاد اهمیت بیشتری پیدا میکند.
وقتی در معرض یک پیام رسانهای، یک فیلم یا یک خبر قرار میگیریم به راحتی و چشموگوش بسته، هرچه به ما تزریق میشود را قبول نکنیم. بلکه جستجو کنیم، ارزیابی کنیم و انتخابگر باشیم که چه پیامی را بپذیریم و از آن تاثیر بگیریم و چه پیامی را رد کنیم.
تفکر نقاد به ما میآموزد که چطور سنجیدهتر فکر کنیم و این به عادتهای فکری ما برمیگردد.
عادتهای فکری
هروقت از عادت صحبت به میان میآید، بیشتر ما رفتارهایی مثل خوابیدن، غذا خوردن یا سیگار کشیدن را به خاطر میآوریم. این عادتهای رفتاری که گاهی خوب و گاهی زشت و ناپسند هستند، از عادتهای فکری ما ناشی میشوند و اگر غلط باشند، تغییر آنها کار بسیار سختی است.
بهتر است در اینجا با سیستم فکری آشنا شویم که منجر به ایجاد عادات فکری و پرورش تفکر نقاد میشوند.
سیستم تفکر
سیستم تفکر انسان فرآیندی است برای درک جهان، تصمیمگیری و تعامل با محیط اطراف خود. ما دو نوع سیستم تفکر داریم:
سیستم خودکار و سریع
یک الگو و کلیشه داریم و بدون تلاش ذهنی همان را انجام میدهیم. مثال ساده آن رانندگی است؛ بدون اینکه به یاد بیاوریم که مرحله به مرحله چکار کنیم، حرکت میکنیم و به سمت مقصد میرویم.
در واقع کار این سیستم، ساده کردن پیچیدگیهاست. مثلا یک باور یا عقیدهای داریم، هیچ تلاش ذهنی نمیکنیم که این عقیده را زیر سوال ببریم، بلکه شواهد جمع میکنیم برای تایید باور خود و دلیلتراشی میکنیم که این اعتقاد ما درست است.
سیستم خودکار برای خواندن، فهمیدن و مطالعه کردن است مثل کاری که ما در مدارس انجام میدهیم.
سیستم منطقی
وقتی ذهن با یک داده جدید روبرو میشود، نیاز به زمان دارد تا استدلال کند و اینجا تلاش ذهنی اتفاق میافتد. تفکر نقاد نتیجه بارها و بارها تلاش ذهنی میباشد.
برخلاف سیستم منطقی در سیستم خودکار، ما برای انجام کارها، الگو و کلیشههایی داریم؛ مثلا الگوی رفتن به رستوران: مینشینی، پیشخدمت میآید، سفارش میگیرد، صبر میکنی، بعد غذا را میآورند و … اتوماتیک میدانی و انجام میدهی.
سیستم منطقی چه زمانی فعال میشود؟
- وقتی فرمول، عادت و تجربه با یک مثال نقض مواجه میشود؛ در همان مثال رستوران، نشستی میبینی پیشخدمت نمیآید، شما باید بروی و سفارش بدهی، بعد از آماده شدن غذا خودت بروی، تحویل بگیری و بیاوری سر میز.
- زمانی که بحث سود و زیان در میان است: سرمایهگذاری در ملک یا طلا، انجام یک عمل جراحی، مهاجرت کردن به یک کشور دیگر؛ اینجاست که سیستم تحلیلی وارد عمل میشود.
سیستم منطقی با کمیت کار دارد، عدد و رقم برایش مهم است و فقط بر مبنای دانستههای قبلی عمل نمیکند. در تجربه سی یا چهل ساله هم احتمال خطا وجود دارد.
مثلا شخصی با دست و گردن تاتوشده و چند خط روی پیشانی و صورت به نظر میآید آدم خلافکار است. اما در دادگاه این تجربه که ما آدمهای خلافکار را با این شکل و شمایل دیدهایم، کافی نیست. دادگاه برای اثبات جرم مدرک میخواهد مثل اثر انگشت. برای تصمیمات مهم، تجربه هرچند ساله باشد کافی نیست.
برای حل مسئله اگر سیستم منطقی تنبل و بیحوصله باشد و ماهر نباشد، ذهن یک داده را اتوماتیک میپذیرد و یا رد میکند. اما ما باید این سیستم تفکری را با تمرین فعال کنیم. وقتی کسی ادعایی میکند ما آن ادعا را ارزیابی و استدلال کنیم، سوالات درست بپرسیم، گفتوگو کنیم و درکمان را از مسئله درستتر کنیم.
در مورد باورهای خودمان هم صدق میکند؛ اگر میخواهیم دچار تفکرات تعصبآمیز نشویم، عقاید و باورهای خودمان را تجزیه و تحلیل کنیم، جرأت داشته باشیم و آنچه که فکر میکنیم واضح است را زیر سؤال ببریم.
همه ما باید این مطلب را بدانیم که در ناآگاهی بیکرانی به سر میبریم و دانستههای ما بسیار محدود است. تغییر ذهنیت و دیدگاه آدمها با یک سؤال شروع میشود و به ایجاد یک فرصت برای یادگیری منتهی میشود. نقطه شروع هر کاری سخت است.
چرا تفکر نقادانه؟
همه ما فکر میکنیم، اما بیشتر تفکرات ما نسبی، سوگیرانه یا به شدت متعصبانه هستند. توجه داشته باشید که آنچه که تولید میکنیم و یا میسازیم، دقیقا بر مبنای همین تفکرات ماست. اندیشه بیارزش که اکثر ما گرفتارش هستیم، هم از نظر مالی و هم از نظر گذر عمر به ما ضرر میرساند. پس لازم است کیفیت و توان فکری خود را با سیستمی اصولی بالا ببریم.
در مقاله بعدی به فواید و کاربردهای تفکر نقاد میپردازم. از همراهی شما متشکرم.
منابع برای مطالعه بیشتر
- الدر، لیندا و پاول، ریچارد. برگردان: کریمیان، ستاره. تجربه زندگی بهتر با تفکر انتقادی. (1399). انتشارات آذرفر.
- کانمن، دنیل. برگردان: امیدی، فاطمه. تفکر سریع و کند. (1400). انتشارات نشر نوین.
- https://pmpiran.com/critical-thinking/
دیدگاهتان را بنویسید