هدف زندگی

وقتی عبارت هدف زندگی (purpose of life) را می شنوید، احتمالا افرادی مثل مبلغان مذهبی، دانشمندان و پزشکان جلوی چشمانتان ظاهر می شوند که رسالت بالاتری دارند. در حالیکه هدف زندگی چیزی نییست جز یک تعهد یا عزم جزم برای زندگی کردن به شیوه ای خاص.

دست یافتن به هدف زندگی نوعی سفر درونی است از پوچی به رضایت مندی. اغلب به ما باورانده شده است که هدف زندگی شبیه رسالت معنوی است. درحالیکه آنچه در قلب خود احساس می کنید، پاسخ شما است.

از کجا بدانید که هدفی دارید:

آیا طوری زندگی می کنید که جذب کارهایی شوید که انجام می دهید؟
دقیقا می دانید که هدفتان چیست و هر روز روی آن کار می کنید؟
باور دارید که هدفی دارید ولی نمی دانید این هدف چیست؟

اگر شما در گروه سوم قرار دارید در ادامه با من همراه باشید: بعضی می گویند هر کسی چه بداند و چه نداند، هدفی دارد. اما آیا این بد است که از یک رسالت بالاتر در زندگی آگاهی نداشته باشید.

به نظر شما اگر از زندگی فعلی خود راضی باشید لازم است در جستجوی هدف باشید؟ لازم است هدف بزرگتری را تصور کنید تا احساس رضایت داشته باشید؟

نه، لازم نیست هدف خاصی داشته باشید مگر این که احساس کنید چیزی کم دارید. اگر در زندگی خوشحال و راضی هستید معلوم است کار درستی می کنید. حالا برویم سراغ مرحله بعد که هدف خود را چطور پیدا کنید.

پیدا کردن هدف یک مفهوم گمراه کننده است چون هدف چیزی نیست که بروید بیرون و آن را پیدا کنید. بلکه چیزی است که باید به درون خودتان مراجعه کنید و آنجا طلبش کنید؛ البته همین الان هم شما آن را دارید، اگر یک نگاهی بیندازید به علایق، اشتیاق ها و تمایلات خود. اینها سرنخ هایی هستد که شناسایی آنها یعنی چیزهایی که علاقه شدید دارید یا در آنها مهارت دارید.

اقدامک:

دست به کار شوید. ده مورد از کارهایی که اشتیاق زیادی برای انجام آنها دارید و ده تا (یا حتی بیشتر) از کارهایی که در آنها ماهر هستید و تسلط دارید را روی کاغذ بنویسید.

حال بررسی کنید بین کدام علاقه و مهارت میتوانید ارتباطی پیدا کنید. در هر کدام از کارها استعداد طبیعی ، تعهد و تاثیر روی جامعه و محیط پیرامون را هم در نظر بگیرید چون هدف زندگی شماست. یک مثال میزنم:

کارهای که علاقه دارم	فعالیتهایی که مشتاقم انجام دهم	اموری که مهارت دارم	چیزهایی که برایم مهم هستند
آشپزی	سلامت جسمی	نوشتن	موضوعات مربوط به زنان
پیاده روی	تناسب اندام	نصیحت کردن مردم	بچه ها
گپ و گفت با دوستان	شرکت در کلاس هنری	کمک به دیگران	حفاظت از محیط زیست

این مثالها جزئی است و شما می توانید موارد دیگر را اضافه کنید. حال دقت کنید آیا پیوندی بین آیتم ها می توانید پیدا کنید. مثلا شما می توانید با ورزش کردن و پختن غذاهای سالم به اطلاعات جالبی در مورد سلامتی و تناسب اندام دست پیدا کنید و کتابی در این زمینه بنویسید یا در مدرسه و مناسبتهای محلی در این مورد سخنرانی کنید.

این نکته مهم است که هدف زندگی شما هر چقدر هم بزرگ و ترسناک باشد از جایی که حالا ایستاده اید نشأت می گیرد. هدف شما ترکیبی از بهترین چیزهای شماست و این را بدانید شما در هر جایگاهی که باشید ارزشمند هستید.

افکار منفی

در مسیر پیاده سازی هدف، ممکن است ذهن تان درگیر افکاری شود:

من نمی توانم انجام دهم
نمی توانم بودجه اش را تامین کنم
سنم کم است و تجربه ندارم
سنم زیاد است و از من گذشته
شهر ما کوچک است و مشتری زیاد نیست
شهر ما بزرگ است و رقابت شدید

این نگرانی ها طبیعی هستند. شما می توانید با کسانی که هدف شبیه شما دارند صحبت کنید یا گاهی باید از افراد مطلع و ماهر کمک بگیرید. مهم این است که این ترسها و بهانه ها را کنار بگذارید و قدمی بردارید. مجبور نیستید یکباره زندگی خود را تغییر دهید روزی یک ساعت برای این هدف وقت صرف کنید. فقط تمرکز شما روی خواسته و هدف شما باشد.

درآمدزایی

حالا این هدف می تواند تبدیل به حرفه شود؟ آیا می توان از آن پول درآورد؟ آیا این جمله واقعی‌ست: کاری که دوست دارید انجام دهید و بعد پول پارو کنید.

درست تر این است که اگر واقعا می خواهید هدف زندگی خود را به شغلتان تبدیل کنید باید راهی پیدا کیند تا علایق شما برایتان پول بیاورد. شاید مجبور باشید این کار را به تدریج انجام دهید، پس عجله نکنید. این را در نظر بگیرید که هدف اصلی شما باید خدمت کردن و تاثیر گذاشتن روی دیگران باشد در عین حال از موفقیت و درآمدی که به دست می آوردید استقبال کنید.

امیدوارم هر هدف و کاری رت دنبال می کنید از علاقه، شور و شوق و قدرت روزافزون لذت ببرید.